زمرد
زمرد یک کانی از خانواده بریل با سختی ۷_۷/۵ می باشد که به علت وجود عناصر کروم و وانادیم در ترکیب شیمیایی ان واجد رنگ زیبای سبز می باشد که در نمونهء اصیل و با کیفیت . بیننده را به یاد چمنزارهای بهاری و رنگ ان می اندازد .
زمرد از کانیهای گرانبهایی است که از زمانهای بسیار قدیم مورد استفاده بشر قرار می گرفته است .
بیشتر زمردهای به کار رفته در جواهرات تاریخی متعلق به معدن کلئوپاترای مصر است که از قدیمی ترین معادن زمرد جهان می باشد . بهترین زمردی که در جهان مشهور است در کلمبیا قرار دارد .
البته اطریش . هندوستان . برزیل . استرالیا . افریقای جنوبی . نروژ . پاکستان و زیمباوه از معادن خوب زمرد برخوردار هستند .
امروزه یکی از بهترین انواع زمردهای مرغوب جهان در کشور افغانستان یافت میشود که به عقیده بسیاری از محققین و
جواهر شناسان از بهترین انواع زمرد های جهان می باشد ولی متاسفانه به واسطهء جنگهای چندین ساله در این کشور و استخراج با روشهای نامناسب به ارزش واقعی خود نرسیده است .
از نقطه نظر دانشمندان ایرانی در زمانهای قدیم زمرد دارای طبع سرد و خشک و از منسوبات عطار بوده است وهر کس زمرد را با خود داشته باشد خواب بد نمیبیند و بینایی نیز با بسیار نگریستن به زمرد تقویت میشود .
گفته شده که نرون برای تماشای مسابقات ارابه رانی از زمرد سبز به عنوان عینک افتابی استفاده می کرده است
همچنین قدرت ما فوق پیشگویی حوادث اینده نیز به زمرد نسبت داده شده است .
در مورد این سنگ این تصور نیز وجود دارد که حافظه دارنده را تقویت کرده و به هوش وی فزونی میدهد . برخی معتقدند که استفاده از زمرد موجب می شود که شخص اقتصادی تر و در نتیجه به احتمال زیاد ثروتمند شود . اکثر زمرد های سبز را برای بهتر کردن و رنگ و پنهان کردن ترک هایشان در روغن قرار می دهند واگر جواهر سازان در حین تعمیر یا
تنظیم اندازه ء جواهری که زمرد در ان کار گذاشته شده از یک پاک کنندهء اولترا اسونیک(ultra _sonic ) داغ استفاده کرده و یا به سنگ گرمای زیادی بدهند این روغن را می توان از روی سنگ پاک کرد .
سختی ۷/۵
ساختار بلور شناسی : هگزاگونال
sg ۲٫۷۱
RI ۱٫۵۸ _۱٫۵۸
DR ۰٫۰۰۶
( اکوامارین Aquamarine ) فرمول شیمیایی ( Be3Al2(sio3)6 )
سختی : ۷/۵
ساختار بلورشناسی : هگزاگونال
SG ۲٫۶۹
RI ۱٫۵۷_۱٫۵۸
DR ۰٫۰۰۶
اکوامارین نام کانی ابی رنگی است که متعلق به خانواده بریل می باشد که نوع سبز ان زمرد نام دارد .
رنگ اب دریا یعنی سبز دریایی که متمایل به ابی است رنگ ویژه اکوامارین است عمده ترین رنگ این نوع کانی که در اورال روسیه . افغانستان . پاکستان . هند . نیجریه و امریکا یافت می شود ابی اسمانی و ابی تیره است .
گاهی بلورهای بسیار بزرگی از اکوامارین حتی با طول یک متر نیز یافت میشود Cascalgo نام دارد .
اکثر اکوامارین هایی که به بازار عرضه می شوند با حرارت دادن دچار افزایش رنگ شده اند . لازم به ذکر است که اگر میزان حرارت بیش از اندازه باشد کانی بی رنگ خواهد شد .
گوشنیت را وقتی بکار می برند که بخواهند جواهر را شبیه جواهر دارای الماس ویا زمرد نشان دهند البته قطعه نقره ای یا فلزی سبز رنگ در پشت کانی تراشیده شده گوشنیت قرار داده وان را در پایه ای بسته قرار میدهند
واژه ( Goshenite ) از نام محله ای بنام Goshen در ایالت ماساچوست امریکا اقتباس شده که اولین بار Goshenite در همین مکان کشف شد در کانادا . برزیل و روسیه نیز این کانی دیده شده است .
زمرد بی رنگ و روشن اولین بار توسط المانیها به عنوان عینک به کار گرفته شده و وازه Brilleبه معنای عینک احتمالا”
از واژه Brryl اقتباس شده است
گوشنیت
Goshenite
فرمول شیمیایی Be3َl2(sio3)6
سختی : ۷/۵
ساختار بلورشاسی : هگزا گونال
SG ۲٫۸۰
RI ۱٫۵۸_۱٫۵۹
DR ۰٫۰۰۸
در معرفت زمردوانواع ان وخاصیت و اشباه ومعدن ان در کتاب تنسوخنامه ایلخانی
معدن زمرد در ولایتی باشد که انجا سیاهان می باشند وان گرمسیر مغرب بود ودر زیر و بالاء صعید مصر هم هست (چند موضع) و عزت زمرد در هندوستان بیشتر از ان باشد که در دیگر ولایتها .
حکایت
معتمدی از جمله ء تجار حکایت می کرد که من وقتی به مصر بودم خواجه ای بود در حرفت جوهری وحکاکی .با بصارتی
تمام . حکایت کرد که ان سوی مصر شهریست که انرا قوص خوانند شنیده بودم که معدن زمرد در ان بلاد است .
پیوسته تفحص و تفتیش ان میکردم تا عزیزی را دیدم که او حکایت معدن زمرد کرد .
من بتمناء ان از ان شهر بسوی {شهر} قوص ( شدم ) . که بیابانی است هشت روزه راه میان رود نیل ودریاء قلزم .
عازم ان طرف شدم و در ان موضع ابادانی نیست . در فضاء ان بیابان در میان صحرا کوهی است بس بزرگ مثل اشتری .
و در پیش ان (کوه) چشمهء اب خرد . ودر زیر ان کوه سوراخی کرده چراغ بیفروختم .
و در ان سوراخ شدم مقدار دو تیروار . بعد از ان هر چند جهد کردم نتوانستم رفت .
که دم فرو می گرفت وبیم هلاک بود انجا که رسیده بودم . پارهء سنگ بکندم و روی باز پس نهادم . در نیمهء راه بالا ء ان سوراخ منفذی کرده بودند . تا بخارات عفن برون رود و دم زدن اسان باشد و بیم هلاک نباشد .
معلوم شد که اگر ان منفذ نبودی ( در ان سوراخ “) ان قدر نتوانستمی شد . چون برمن امدم و ان سنگ را پاره کردم در
میان ان پاره هاء زمرد صابونی بود انرا به شهر قوص اوردم و بفروختم و بعضی را جلا داده بخراسان بردم .
در معرفت انواع زمرد
بعضی گفته اند رمرد و زبرجد هر دو یکی است . و بعضی گفته اند زبرجد جوهری باشد بهتر از زمرد . و اکنون موجود نیست
و انواع بهترین زمرد را زبرجد خوانند .
و اما زمرد باعتبار لون بچند قسم است اول : سلقی . دوم : زنجاری . سوم :ذبابی . ریحانی . صیقلی . ظلمانی .
صاحبی . بحری . صابونی . اسی . کراثی .
اما سلقی ان باشد که بساق چغندر ماننده بود . وزنجاری بزنگار ماند . و ذبابی چنا ن باشد که مانند پر مگس درو چیزی دراید .
و ریحانی ببرگ ریحان ماند . و صیقلی مانند اهن صیقل کرده (بود ) . که روی در وی بتوان دید . و ظلمانی ان که میان او نتوان دید . و صاحبی منسوب بکسی است که او را از معدن برون اورده است . و بحری باب دریا ماند . و صابونی منسوب
بمعدنی است . وگفته اند { در دست } از نرمی {و نسوی } بصابون ماند . واسی انکه ببرگ مورد ماند. و کراثی مانند گندنا
باشد و بهترین ان اسی بود {پس کراثی} پس سلقی . پس ریحانی . پس ذبابی . پس ظلمانی . پس زنجاری .
و اورده اند که نوعی هست که انرا الواحی گویند . واین زمرد از ان الواح است که تورایت موسی بر انجا نوشته بود که از اسمان بزمین امدو این قصه در { کتب} تواریخ مذکور و مشهور است و ان الواح شکسته شد . انرا پاره پاره کردند . واز
ان نگینها ساختند . و ظلمانی نیز گمان برده اند که از ظلمات اورده اند.
و این سخن مشهور است بدرجه ای که اکثر مردم گمان برند که زمرد و یاقوت را از ظلمات اورده اند در عهد اسکندر. و برین مثلها زده اند . وشعرها اورده اند . و هر کس که علم هیئت داند نزد او یقین باشد که ظنی خطاست .
و زمرد را قصبات گویند از بهر استطالت و تجویف را که تشبیه کنند بقصبه. و نادر باشد نگینی که زمرد بود که انرا نه از
قصب کرده باشند و ( در این روزگار ) هیچ کس پارهء زمرد عجمی ندیده است چنانچه در لعل (مذکور است).
و از اینجا گمان می افتد که زمرد در معادن خویش منبت بوده است چنانچه انواع بلور و جمس وسنگ جراهت می روید . پیش شهر بخارا کوهیست بلند . برسر ان کوه سنگ جراحت میروید .
چون افتاب بلند شود مقدار یک انگشت روئیده باشد انرا بشکنند . و در روزگار قدیم از زمرد نگینها ساخته اند . و بعضی در
هم وصل می کنند . و دو پاره وسه پاره و زیادت و انرا بمصطکی مدبر بر صفیحه ء مینا وصل می کنند باشکال مختلف .
و از جمله ء انواع جواهر هر انچه انرا بشکنند و وصلی کنند عیبی بزرگ باشد مگر زمرد که چون انرا بشکنند و وصل کنند . نقصانی زیادت نگیرد و در قیمت تفاوت بیشتر نکند بلکه باشد که قصبه را بشکنند و باز وصل کنند قیمت ان زیادت
شود ودر جمله باید که مستطیل بود ومجوف باشد و انرا قصبه خوانند .
و زمرد یک رنگ پارها ء بزرگ کمتر افتد و بیشتر ان ( بود ) که سبزی او مختلف بود .
در جلاء دادن زمرد
زمرد را بجلا ء یاقوت { جلا } دهند بچرخ مس بعد از ان که بر چرخ اسرب نرم کرده باشند . وزمردی که سوخته طبع باشد انرا
بعدانکه بغایت نرم کرده باشند بسنگ محک جلا دهند خوب تر اید . و حکاکان امتحان مینا و زمرد بجلا کنندکه مینا بسفال
( نو ) مصول کرده اید . بر چرخ بید جلا گیرد بغایت خوب . وزمرد نگیرد .
و میان لعل سبز و یشب سبز و زمرد که تمییز کنند هم به جلا ( کنند که که لعل جز به مر قشیثا ء ذهنی جلا نگیرد و یشب سبز هم بجلا ) لعل جلا گیرد { وزمرد نگیرد ) .
در امتحان زمرد
زمرد زود شکسته شود و به سوهان سوده گردد . و طاقت اتش ندارد . وبه ابگینهرنگ کرد. وبه مینا غش زمرد کنند . و سنگهاء سبز باشد که به زمرد ماند . یکی از ان جمله سنگی است که ابرا مکی خوانند . اما مکی در سودن از زمرد
سخت تر باشد ومینا سقیل تر . ودرشت تر بود ( وبر هر کسی که بسیار دیده باشد مشتبه نشود ) .
در خاصیت و منفعت زمرد
گفته اند که هر که زمرد( را )با خود دارد خواب بد نبیند . وقوت دل دهد ودر مفرح( سرد ) به کار دارند . و گویند خون شکم و اسهال را سود دارد . وبسیار در او نگریستن نور بصر زیادت کند .
هر که با خود دارد از علت صرع ایمن باشد . ودر قدیم ملوک عجم بر فرزندان خویش بسته اند . تا ( در کبر سن) از
علت صرع ایمن باشند . وهرکه اورا ضرری از هوام رسد { مقدار } هشت جو تا دانگی ( مصول کرده ) به مار گزیده دهند
پیش از اثر زهر مضرت ان زهر باز گرداند . فی جمله مقدار دانگی ( از زمرد مصول ) از زهر تمامت گزندگان خلاص دهد
بی انکه پوست و موی باز افتد .
واین مجربست . وطبیعت زمرد ( سرد و ) خشک است بسبب لون خضرت . و گفته اند که نوعی از سمیت درو هست که
اگر بیش از مقدار دانگی خورند مضرت زهر کشنده است . و در وقت انکه زن حامله دشوار زاید چون بر ران او بندند زادنش اسان گردد . ومشهور و معروف شده است که چون زمرد خالص را برابر چشم افعی دارند کور شود یا بترکد .
ابو ریحان اورده است که چند نوع زمرد بر چند نوع مار افعی تجربه کردم هم هیچ اثر نکرد . بعد از ان زمرد را بسودم
ودر چشم افعی کشیدم هیچ اثر نکرد . محقق شد که ان خاصیت هر چند که مشهور ( شده ) است اصلی ندارد . والله اعلم واحکم
در قیمت زمرد
زمرد بهتر ان باشد که ابدار بود . وگفته اند : دانگی ( را ) بوزن دو دینار بها کنند . و دو دانگ را پنج دینار . ونیم مثقال را ده دینار . وچها دانگ را بیست دینار . پنچ دانگ راسی دینار و یک مثقال را پنجاه دینار . ( وبعضی گفته اند یک درم را پنجاه دینار . ( و بعضی گفته اند یک درم را پنجاه دینار ) و دو درم ( را ) صد دینار. ( ویک مثقال ) علی هذا بحسب بایع و مشتری بگردد . زیادت از یک درم نیکو کمتر اتفاق افتد . سه درم دویست دینار ( ارزد ) وپنج درم هزار دینار .
و در قدیم یک پاره دوازده درم به دوازده هزار دینار مغربی فروخته اند ( وچون زمرد خفته نباشد قیمت او با کم اید ) و زمرد بد ( و میانه ) را بها بقدر ان توان کرد .
در عیوب زمرد
یک نوع اختلاف لون باشد دیگر انکه جوهری غریب دراصل فطرت با ان امیخته باشد چون سنگی یا ریگی _ و بسیار باشد که جوهری مثل جوهر طلق با او امیخته باشد . مثل غمامه ای که در جوهر یاقوت باشد در جوهر زمرد نیز باشد و باشد که سیاهی تیره رنگ در بعضی اجزا ء یک پاره زمرد باشد .
ودر زمرد ثقب و حر ملیات چنانکه در یاقوت بسیار افتد و دیگر نوعی است که در زمرد عیب است که ان را سوختگی گویند .
از روی اصطلاح حکاکان ان عیب ازهمه عیوب زیادت باشد . وجمله عیوب سبب نقصان قیمت باشد .
واگر بر روی زمرد اندک مایهء سفیدی باشد مثل نمک قدری نیل را بروغن خوش بجوشانند ودر ان نمک مالند . ناپیدا شود و همچنین در جمله وصلها و درزها مالند .
در اخبار و حکایات زمرد
ابوریحان اورده است که من دردست ساقیی { در }مجلس ماء مون خوارزمشاه مشربه ای دیدم از زمردبر مثال کفه ترازو .
و همچنین گفتند که از خزانهء سامانیان بود . در ان حال که ملک در اضطراب افتاده بود . این مشربه بخوارزم افتاد بمبلغ یک
هزار دینار خریده بودند
امیر المومنین منصور خلیفه را نگینی بود از زمردبه وزن دو مثقال که انرا بچه گفتندیبر سبیل تشبیه بجهت سبزی انرا به دو هزار دینار زر سرخ خریده بودند .
و اورده اند که سلطان غیاث الدین محمد سام در ان وقت که به فیروزه کوه بود ده قصبه زمرد را نام او بر ان نوشته بودند که هر یک از ان کما بیش ده مثقال وجمله را در لون و شکل بغایت خوب .
و اورده اند که در خزانهء سلطان علاء الدین یک پاره زمرد ریحانی بوده است شکل ان مربع و روی ممسوح وبی عیب ودر
مساحت کف دستی و گردا گردان در زر گرفته و مرصع کرده . بوزن سی مثقال بر روی ان صورت تختی و شاهی انگیخته کرده در غایت کمال کمال صورتگری .
و در زیر تخت صورت دو شیر کرده و بر دو جانب تاج شاه . صورت دو مرغ و ان صورت را ( جامه گری کرده و موی ) بغایت خوب کرده . وگزارده کرده که مثل او از موم نتوان کرد . و یمکن که بیست مثقال از ان کم کرده باشند تا ان صورتها را توان
انگیخت . و ان پاره ء زمردبه ان شکل مربع . ممسوح . بدان راستی از ان نتوان کردزیادت از صد مثقال باید که بوده (باشد )
تا صورت ادمی و روی مرغان و شیران حک کرده باشد .
استادی را فرمود که روی ان صورت بار دیگر چنانکه در اول بوده باشد توان کرد ؟وبعتاب با استاد گفته که این صورت لایق شعار اسلام نیست و در ملت پیامبر ما صل الله علیه وسلم صورت حرام است خاصه با خود داشتن .و این صورت مثل بت استو بگمان انرا در دیار اسلام نساخته اند . همان اولی تر که بر روی کلمه ” لااله الا الله ” و محمد رسول الله که مفتاح همه خیراتست و سرمایه ء نجات ابدی تیمن وتبرک انرا بباید نوشت( و بر روی صورت هر دوشیر نام ما بباید نوشت )
تا بعد از دوره ها تذکره باشد چه مثل مشهور است ( کانقش فی الحجر ) چون ان استاد انرا تمام کرد از او پرسیدند که قیمت این زمرد چند باشد ودر خزانه ء ملوک متقدم مثل این بوده است و از متقدمان صناعت جوهری هیچکس مثل این دیده باشد . استاد گفت هیچکس مثل این پارهء زمرد ندیده است . این عدیم المثل است و در تواریخ قدیم ملوک متقدم
و در خزائن ایشان ( هرگز) هیچکس نشان نداده است و در هیچ کتابی جوهری نیاورده است ومقومان جوهری که جوهر را
قیمت کنند بقیاس با ان جنس توانند قیمت کرد پس این را قیمت نیست و چنانچه مثل زنند از در یتیم یعنی اورا قیمت ومثل ویار نیست . این پاره زمرد هم به یتیمی اولی تر چندانکه این را قیمت کنند درو گنجد چنانکه گویند چند بار خراج
خراسان وعراق و اذربایجان ارزد .
تنسوخنامه ایلخانی . خواجه نصیر الدین طوسی . با مقدمه و تعلیقات مدرس رضوی